یک بار کم شد (عقیده)

ساخت وبلاگ

کمتر از یک ماه دیگه متینا یک سالش میشه

خیلی زودتر می خواستم عقیقه متینا را بدم اما خوب پیش نمیومد

مشهد که رفته بودیم تو حرم امام رضا رفتیم بدیم از بس اون مسؤل ش آدم بد اخلاقی بود دلمون نیومد 

من دوست داشتم با عقیقه متینا یه آبگوشت درست کنیم یسری از فامیل را دعوت کنیم

اما مامانش مخالف بود و می خواست بده به یه جایی که مستحق هستند

خلاصه چون عقیده حق مادر هست من هم گوش کردم

یه آشنا داشتیم که قرار شد این کار را بکنه

یه قصاب دیدیم که گوسفند را پیدا کنه

چون خود گوسفند عقیقه یسری شرایط داره 

بعد چند روز زنگ زد که پیدا کردم یه آقایی هم برد با خودش که دعاش را بخونه من هم دعاش را همزمان خوندم

قرار شد با گوشتش یه غذا درست کنند بدند به اون بهزیستی

البته همون درست کردن و خوردن و حتی خاک کردن استخوان هاش هم خیلی دنگ و فنگ داره

یه بار کوچیک بود روی دوش خدا را شکر برداشته شد

اولین کلمات...
ما را در سایت اولین کلمات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : matina1397 بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:34