تنهایی

ساخت وبلاگ
وقتی هر روز صبح که بیدار می شم برم سر کار هنوز هوا تاریک تاریک

توی تاریکی تو و مادرت را پیدا می کنم می بوسم نگاه می کنم همه زندگیم مرور می شه تمام ارزوهام

اما یهو انگار تمام وجودم خالی می شه

این همه عشق که من دارم آیا برگشتی هم داره روزهاست که پنهان کسی منو نمی بینه حتی دیگه اشک هام مهم نیست برای کسی

این روزها تنها دلخوشیم خنده های روی لب تو 

اما آگه یه روز تو هم منو را دوست نداشته باشی چی؟

نمی دونم این حرف ها را باید به تو بزنم یا نه

اره قرار من بابا باشم محکم

اما خوب بابا ها هم حس دارند روح دارند احتیاج دارند که دوسشون داشته باشن

بابا دوووووست دارم

اولین کلمات...
ما را در سایت اولین کلمات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : matina1397 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت: 14:36