آزادی مشروط

ساخت وبلاگ

نه ادم خیلی سنتی هستم نه خیلی امروزی

خودمم که کم سن تر بودم یه چیز هاییی از قدیم را خیالی دوست داشتم مخصوصا احترام به بزرگتر

شاید کم پیش میومد ازم بابا و مامانم بخوان که کجا میری و کی میری با کیا میری کی میای

چون بهم اعتماد داشتند البته به خودشون اعتماد داشتند به نوع تربیتشون

اما با این حال خودم بهشون همیشه توضیح می دادم که چی کار دارم می کنم

حالا امروز من بابا شدم و قراره با تو دخترم چه جوری رفتار کنم

سخته حتی بهش فکر کردن هم سخته

چه جوری رفتار کنم تو یه دختر مستقل ، ازاد ، امروزی ولی در عین حال در چهار چوب های خانواده و دین بشی

راستی همه میگن چرا گوش متینا را سوراخ نمی کنی من دوست دارم حتی

این مورد را هم خودت انتخاب کنی

دوست دارم همیشه به تو و تصمیم هات در زندگی افتخار کنم

همیشه کنارت باشم نه این که روبروت باشم

امیدوارم هر دوی ما جنبه این را داشته باشیم

اولین کلمات...
ما را در سایت اولین کلمات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : matina1397 بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 16 خرداد 1398 ساعت: 18:30